امیربهادرامیربهادر، تا این لحظه: 13 سال و 11 روز سن داره

روزگار من و بهادر

روز درختکاری

امسال روز درختکاری به این نتیجه رسیدیم که درختی به نام تو در باغ بابابزرگی عزیز بکاریم روز جمعه با تو و باباشاهد رفتیم به سمت قناتغستان هوا بسیار عالی بود و به کمک بابابزرگی گل رز رونده ای برایت کاشتیم دست سبزت رو به روی گل کشیدیم دعا کردیم که هر چی این گل روز به روز  بزرگ تر میشه  تو بهتر و بهتر بشی و اینده ات مثل این گل همیشه سبز سبز باشه اسم گل رو بهادر گذاشتیم به این امید که روزی تو هم دوستدار طبیعت بشی . بابا بزرگی عزیز در حال کاشتن درخت بهادر عزیزم در حال اب دادن به درخت خوشگلش در ادامه همیشه سبز باشی و همیشه جاودان دستتون درد نکنه بابا بزرگی و مامان بزرگی ...
18 اسفند 1392

34 ماهگی

مبارک باشه 34 ماهگیت عزیزم تا سه ساله شدنت دو ماه بیشتر نمانده قبلا خیلی دلم انتظار تولدت رو میکشید و دلم میخواست زود بگذرد ولی الان انتظار خیلی چیزهای دیگه رو میکشم کاش اروم تر بگذرد کاش وقت کم نیاریم کاش کاش کاش امروز به سراغ عکس های نوزادیت رفتم وقتی نگاه میکنم میبینم که اون لبخند مهربانت از همان ساعت زمینی شدنت بر روی لبت است. فرشته ی من تو به چی لبخند میزنی به دنیایی که برایت مهم نیست به مادری که صبر و تحملش کم است به پدری که تمام دنیایش تو هستی .... سکوت میکنم و اشک هایم رو پاک میکنم دست هایم رو به روی اسمان بلند میکنم و برای عاقبت بخیر شدنت دعا میکنم خدایا من به این لبخندها زنده ام خنده رو هیچ وقت از لب های پسرم نگیر.  ...
7 اسفند 1392
1